• وبلاگ : دنياي زيباي من
  • يادداشت : زندگي گاهي در سختي ها زيباست
  • نظرات : 0 خصوصي ، 1 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + nini 
    اي كاش دختر كشاورزي بود كه گوسفندان پدرش را در دشت مي چراند و دز شامگاه به كلبه ي پدرش باز ميگشت و روي پاهايش غبار راه و ميان چينهاي لباسش بوي تاكستان.تا اگر شب آمد و مردم محل خواب بودند گامهايش او را به جايي مي برد كه محبوبش منتظرش بود.