زخم کهنه که دوباره سر باز کرد ... دوباره نقطه صفر ... دوباره سایه ...

فریاد کشیدم که گذشتم ... به خودم قول دادم که فراموش کنم ... کدوم دادگاه از این دنیا رسمی تر من توی این دادگاه و در برابر یگانه قاضی عادل فریاد کشیدم تعهد دادم و امضا کردم ... من از حقوقم گذشتم ... کی اون امضا رو پاک کرد؟ کی تعهد رو پاره کرد؟ کی فریادم رو دوباره بلند کرد و این بار برای درخواست حقوقی که نمی خوام؟

به عدالتت قسمت می دم جناب قاضی متهم پرونده من رو ببخش روی فریاد دادخواهی من یه خط آبی بکش جاش بنویس فعلا سکوت

شنیدم در بخشش لذتی هست که در انتقام نیست ... اما فقط شنیدم ... ناتانائیل پای من شن های ساحل رو لمس کرد زبر بود و خشن ای کاش خودم حس نمی کردم... بذار برای من شنیدن اینکه " شن های ساحل نرم است." کافی باشه ...

                                                   در بخشش لذتی هست که در انتقام نیست   

 


نوشته شده در  چهارشنبه 88/6/25ساعت  2:14 صبح  توسط گل ارا 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
زندگی تلگرامی ما
شکوفه
گلنار
قاصدک
آره خلاصه 2
آره خلاصه
به زودی
ایمان
عطر دارچین
همیشه دلم می خواست ...
پای خرگوش
[عناوین آرشیوشده]